English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5691 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to bear any customs duties U هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to bear all customs duties and taxes U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
customs duties U عوارض گمرکی
customs duty U عوارض گمرکی
duty U عوارض گمرکی عوارض
quayage U عوارض گمرکی و دریایی
tariff U عوارض تعرفه گمرکی
duty free U معاف از عوارض گمرکی
tariffs U عوارض تعرفه گمرکی
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
duties on buyer's account U حقوق گمرکی به عهده خریداراست
Customs and Excise U اداره حقوق و عوارض گمرکی
specific duties U عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
at owner's risk U معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
undertaken U عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertakes U عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertake U عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
undertaking U به عهده گرفتن
take over U به عهده گرفتن
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
surcharges U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
surcharge U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
tackling U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
hypsometric diagram U طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
tolls U عوارض عبور عوارض راهداری
tolling U عوارض عبور عوارض راهداری
toll U عوارض عبور عوارض راهداری
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
responsibilities U عهده
responsibility U عهده
undertaking U عهده
on U عهده
bonded good U کالای گمرکی
tariffs U تعرفه گمرکی
customs union U اتحادیه گمرکی
customs tariff U حقوق گمرکی
customs tariff U تعرفه گمرکی
customs entry form U افهارنامه گمرکی
tariff U تعرفه گمرکی
customs dutios U حقوق گمرکی
clearance U ترخیص گمرکی
custom union U اتحادیه گمرکی
bonded ware house U انبار گمرکی
custom tariff U تعرفه گمرکی
custom duties U حقوق گمرکی
customs duties U حقوق گمرکی
treaty duty U حق متعارف گمرکی
debenture U گواهینامه گمرکی
customs agent U نماینده گمرکی
customs duty U تعرفه گمرکی
customs duty U حقوق گمرکی
charge U عهده دارکردن
charge U عهده داری
charged U عهده دار
charges U عهده دارکردن
coped U از عهده برامدن
take out U از عهده برامدن
acquit از عهده برآمدن
copings U از عهده برامدن
responsible U عهده دار
to be incapable U از عهده بر نیامدن
entrusted U عهده دار
copes U از عهده برامدن
charges U عهده داری
cope U از عهده برامدن
affords U از عهده برامدن
affording U از عهده برامدن
afforded U از عهده برامدن
afford از عهده برآمدن
incumbency U عهده داری
customs agent U واسطه کارهای گمرکی
countervailing duty U حقوق گمرکی جبرانی
customs declaration U اظهار نامه گمرکی
countervailing duties U حقوق گمرکی جبرانی
brussels nomenclature U تعرفه گمرکی بروکسل
drawback U استرداد حقوق گمرکی
custom U حقوق گمرکی گمرک
customs broker U واسطه امور گمرکی
dutiable U مشمول حقوق گمرکی
drawback U برگشت حقوق گمرکی
drawbacks U استرداد حقوق گمرکی
drawbacks U برگشت حقوق گمرکی
duties free U معاف از حقوق گمرکی
duty free U بخشوده از حقوق گمرکی
duty free U معاف ازحقوق گمرکی
preferential duties U حقوق گمرکی امتیازی
customs declaration U افهار نامه گمرکی
duty free U فاقد حقوق گمرکی
free of charge U معاف از حقوق گمرکی
import surcharge U حقوق گمرکی اضافه
tolling U عوارض
taxes U عوارض
taxed U عوارض
tax U عوارض
dues U عوارض
toll U عوارض
tolls U عوارض
complications U عوارض
due U عوارض
imposition U عوارض
complication U عوارض
at owner's risks U ریسک به عهده مالک
assumes U عهده دار شدن
assume U عهده دار شدن
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope . U از عهده من خارج است
sponsorship U عهده گیری اعانت
drawen on the national bank U عهده بانک ملی
draw U کشیده شدن عهده
be up to U به عهده کسی بودن
drawn on U کشیده شدن عهده
draws U کشیده شدن عهده
charge some one with U به عهده کسی گذاشتن
guarantee U عهده دار شدن
stand U عهده دارشدن موقعیت
guaranteed U عهده دار شدن
guarantees U عهده دار شدن
duties paid U حقوق گمرکی پرداخت شده
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
prohibitive tariff U حقوق گمرکی منع کننده
byeffect U عوارض جانبی
tolls U عوارض عبور
rating U میزان عوارض
toll U عوارض راهداری
tolling U عوارض راهداری
tolling U عوارض عبور
terrain U عوارض زمین
tolls U عوارض راهداری
contour U عوارض زمین
wharfage U عوارض باراندازی
ratepayer U عوارض دهنده
ratepayers U عوارض دهنده
scatt U مالیات عوارض
rates and taxes U عوارض ومالیات
rate of duty U نرخ عوارض
ratings U میزان عوارض
terrain features U عوارض زمین
feature line U خط عوارض زمین
imposition U عوارض فریب
toll U عوارض عبور
berthage U عوارض اسکله
caveat subscriptor U مسئولیت به عهده عضو میباشد
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
carrier's risk U خطرات به عهده حمل کننده
take the chair U ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
answer U جواب دادن از عهده برامدن
emprise U تقریر عهده دار شدن
answering U جواب دادن از عهده برامدن
draw on U عهده کسی برات کشیدن
answers U جواب دادن از عهده برامدن
hold the fort <idiom> U از عهده کاری شاق برآمدن
answered U جواب دادن از عهده برامدن
ad valorem duty U حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
ad valorem duty U حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
dutiable U مشمول مالیات و عوارض
tollgate U محل پرداخت عوارض
tollhouse U محل پرداخت عوارض
tollhouses U محل پرداخت عوارض
shaded relief U عوارض مشخص یا بسیارناهموار
topography U تهیه نقشه از عوارض
contour map U نقشه عوارض نما
featuring U عوارض زمین عارضه
features U عوارض زمین عارضه
featured U عوارض زمین عارضه
rates U تندی سرعت عوارض
rate U تندی سرعت عوارض
spillover costs U عوارض منفی خارجی
river dues U عوارض استفاده از ابراهها
key terrain features U عوارض حساس زمین
feature U عوارض زمین عارضه
towage U عوارض یدک کشی
railroad tariff U عوارض راه اهن
infill U عوارض روی نقشه
acoustics U علم عوارض شنوایی
hydrography U ضبط عوارض ابی
the burden of proof rests of claimant U بار اثبات بر عهده شاکی است
owner's risk U خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
He wI'll give a good account of himself. U خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
cashier's check U چکی که بانک عهده خود بکشد
the burden of proof rests with U اثبات ادعا بر عهده مدعی است
To assume office . U عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
carrier's risk U ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
see one's way clear to do something <idiom> U احساس از عهده کاری برآمدن را داشتن
(in) charge of something <idiom> U مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
monopolylogue U نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
acquits U از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
carry the ball <idiom> U قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
acquitting U از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
Recent search history Forum search
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1pedal pamping
1گج
1meaning of taking law
2to keep someone up
3معنی کلمه retraction چیست؟
1die offs
0shmoralizing
0حق دخل و تصرف در کالا
0از عهده چیزی بر برآمدن
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com